ببر کوچولو به داد بچهها میرسد
داستانهای حیوانات
«تابی» همیشه در هر کاری بهترین و در میان همة دانشآموزان کلاس شجاعترین بود. هیچکس هیچگاه با تابی مخالفت نمیکرد و همگی او را دوست داشتند. روزی پسر جدیدی به نام «برتی» به کلاس آمد و پس از معرفی او توسط خانم معلم، بچهها دریافتند که او هم مانند تابی پسر شجاعی است. از آن پس همة بچههای کلاس آرزو داشتند با برتی دوست شوند. روزی برتی به همراه همة بچهها به گردش رفتند اما گم شدند. برتی راه را بلد نبود و همگی ترسیده بودند که ناگهان تابی به کمکشان شتافت. چون همیشه او برای کتاب خواندن به آنجا میرفت، از مسیر آگاهی داشت و توانست بچهها را به پایین تپه ببرد.