هرگز فراموشت نخواهم کرد
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی عاشقانه است که خط سیر و فضای جدیدی دارد. نویسنده با قرار دادن شخصیتهای اصلی داستان در فضایی نو توانسته است ارتباط منطقی را با خوانندهاش برقرار کند و بر او اثر بگذارد. این داستان درباره آداب و سنن گذشتگان و هنجارشکنیهای امروزه انسانها نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «روی تنه چوبی درختی نشستم، لیوان چای داغ را از روی میز برداشتم و گرمای آن را با انگشتانم حس کردم».