سفر اساطیری
داستانهای فارسی - قرن 14
اثر حاضر به تبیین نظام آفرینش در قالب داستان و با نگاهی فلسفی اساطیری میپردازد. مؤلف کوشیده شخصیت داستان که دخترکی میباشد با سیر و تأمل در نظام آفرینش بهنوعی خودشناسی و خداشناسی (عظمت خلقت) دست یابد و برخی خصائل اخلاقی و تربیتی را برای مخاطب خود بازگو نماید. در طی حرکت در مسیری جدید، کمکم نورها رنگ باخت و رنگی تیره همهجا را فراگرفت و دید نورهایی که لحظاتی قبل در اطرافش رقص رنگینکمان داشتند به خوابرفتهاند و اکنون چشمکهایی را در بالای سرش ور سیاهی غلیظی میدید. پنداشت این نورهای اطرافش بودند که حالا بالا رفتهاند و با چشمکهای اغواکننده او را به خود فرامی خوانند و ... پس خوابیدن یعنی این: اینکه بروی آن بالا کنار ماه بشینی و ...