نویسنده نمیمیرد، ادا در میآورد
این رمان دارای داستانهای متعددی است که نویسنده در آن به ظرفیتهای روحی و فکری انسانها نظر دارد .در این رمان، انسان محور خلقت قلمداد میشود و عدم حضور او در جهان، تمامی معادلات را به هم میزند .رمان حاضر به شیوه پست مدرن نگاشته شده است ;زیرا به نظر میرسد، نویسنده خرده روایتها را از منظر همه انسانها میپسندد .در این رمان، "سرباز "در زندگی خود با عناصر و اشخاصی روبهرو بوده است که نیستی او در تمامی آنها تاثیر خواهد گذاشت . مرگ وی در سیگار فروشی محله، همچنین دوست دختر یا نامزد وی، پدر و مادرش و دیگران جریانی را در داستان پدید میآورند که به گمان نویسنده زمان این جریان هیجگاه از بین نمیرود .