حریفان پهلوان حمزه
داستانهای فارسی - قرن 14 - ادبیات کودکان و نوجوانان / داستانهای فارسی - قرن 14
داستان حاضر، حکایتی است از تزکیه نفس و هدایت انسان که در قالب سرگذشت یک پهلوان نامی بازگو شده است .در این داستان، نیرومندترین مرد کشور و پهلوان پایتخت، شخصی است به نام پهلوان "حمزه "که سالها با عنوان پهلوانی شاگردان بسیاری پرورش داده، اما او تا حدی دچار کبر و خودپسندی میشود .تا این که روزی با پیرمردی رو به رو میگردد که به او میگوید" :دشمنانت که در نزدیکی تو هستند به زودی تو را از پا درمیآورند و تو میتوانی آنها را در آیینه جهاننما ببینی ."پهلوان حمزه تحت تاثیر حرفهای پیرمرد راهی سفری طولانی میشود و پس از ماجراهای بسیاری، عاقبت حکیمی را مییابد که با راهنماییهای او و حوادثی که به دنبال آن روی میدهد، درمییابد که دشمنان او، هواهای نفسش هستند و آیینه جهاننما، دل و درون اوست .پهلوان حمزه به سختی تحت تاثیر قرار میگیرد و مدت زیادی را به عبادت و ریاضت و مقاومت در برابر کشمکشهای درونی سپری میکند و پس از چند سال در مقام حکیم پایتخت مشهور میشود .