عبدلی باغبان میشه
شعر کودکان و نوجوانان / مشاغل - شعر
این داستان از مجموعه قصههای عبدلی به منظور آشنایی گروه سنی "الف "و "ب "با حرفه باغبانی تدوین شده است .در این داستان، عبدلی برای آموختن کار باغبانی در باغ بزرگی، در کنار "مشت ولی "مشغول به کار میشود .سپس پس از چند روز آنها متوجه میشوند که کلاغی گردوها را از درخت میچیند .عبدلی نقشهای میکشد و با مقداری قیر کلاغ را به دام میاندازد و مورد تحسین "مشت ولی "قرار میگیرد .به این ترتیب به شغل باغبانی ادامه میدهد .داستان چنین آغاز میشود : "عبدلی از بنایی/ آمد باغ زیبایی/ حالا پیش مشت ولی/ شد باغبان عبدلی/ مشت ولی صبحهای زود/ بر میدارد کمی کود/ میخورد چایی داغ/ بعد میرود توی باغ/ او میریزد کودها را/ قشنگ پای ریشهها/ ."...