من پرواز میکنم
داستانهای وحشتآفرین آمریکایی - قرن 20م. / داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
«جک» پسری صلحجو است و علاقهای به رقابت ندارد. تنها خواستۀ وی این است که از «ویلسون» خودخواه و برتریجو بهتر باشد. «جک» به طور اتفاقی نسخهای سحرآمیز مییابد که انسانها را قادر به پرواز میکند. او از این نسخه، برای جلب توجه میا»، دوستش، استفاده میکند اما در کمال تعجب متوجه میشود ویلسون نیز قادر به پرواز است و درمییابد که او نسخۀ سحرآمیز را ربوده است. نسخه، نابود شده اما این مهم نیست. مهم این است که ویلسون در مدرسه ترتیب یک مسابقۀ ورزش را داده است. جک از این موقعیت استفاده کرده و وانمود میکند که دیگر قادر به پرواز نیست. او در حالی که افتخار این پیروزی را به ویلسون خودنما واگذار میکند به زندگی آرام خویش و ادامۀ دوستی با میا بازمیگردد؛ در حالی که ویلسون با هجوم تبلیغها، نمایشهای تلویزیونی و فشار ارتش برای یافتن سر پرواز او مواجه است.