بلندی به روایت همسر شهید
بلندی، ایوب، 1380 1339 - سرگذشتنامه / جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - شهیدان / غیاثوند، شهلا - خاطرات / شهیدان - ایران - بازماندگان - خاطرات
میگویند درد و رنج همراه ازلی تمام آدمها است؛ درست از لحظهای که متولد میشوند تا دم مرگ، اما گویا بیشتر آدمها در برابر این همراه، اختیار و ارادهشان را از دست میدهند و ادامۀ زندگی برایشان ناممکن میشود. وقتی دردها، یکی، دو تا، نباشد و همه بیدرمان، وقتی جسم دیگر توان این همه درد را نداشته باشد، روح بلند و صبر ایوب میطلبد که هنوز زنده باشی و به دردهایت لبخند بزنی. اما "ایوب بلندی" با وجود این که صاحب تنی خسته بود و با زخمهای بیشمار در آن؛ زخمهایی که میخواستند سالهای سخت ماندن پس از جنگ را کوتاه کنند، تا آنجا که میتوانست آرام بود و استوار، نیکدل و خوشرو و نیکخواه. کتاب پیش رو روایت خاطراتی از این شهید عزیز است، که زخمهای سالهای جنگ، محملی شدند برای نماندنش.