آزادی از باغوحش
داستانهای تخیلی / داستانهای حیوانات / باغ وحش - داستان
«لینی شیره» به همراه بقیة دوستانش در باغوحش زندگی میکردند. یک روز که حوصلة آنها خیلی سر رفته بود، تصمیم گرفتند تا از آنجا فرار کنند. «مارتی میمون»، کلید را از جیب نگهبان برداشت و همگی آنها به محض خوابیدن نگهبان از باغوحش خارج شدند. در راه به شادی و تفریح پرداختند و با هم به سینما رفتند. بعد از تمام شدن فیلم تصمیم گرفتند تا به ساحل دریا بروند و در آنجا خوش باشند. همة حیوانات سوار اتوبوسی شدند و به ساحل رسیدند. از آنجایی که همگی از ساحل دریا خوششان آمد و لذت بردند، تصمیم گرفتند برای همیشه در کنار هم در ساحل زندگی کنند. داستان تخیلی حاضر برای کودکان گروه سنی «ب» و «ج» تهیه شده است.