یونس (ع) در شکم نهنگ
یونس، پیامبر / قرآن - قصهها - ادبیات نوجوانان
یونس (ع) به دستور خداوند به شهر نینوا آمد تا مردم را از بتپرستی نجات دهد، اما مردم نینوا به خدای بزرگ ایمان نیاوردند. حضرت یونس(ع) سوار کشتی شد و به راه افتاد. ناگهان دریا موج زد و نهنگی از آن بیرون آمد، مسافران از ترس فریاد کشیدند: نهنگ کشتی را میشکند و همه را میخورد. پس حضرت یونس قبول کرد که خود را به داخل دریا بیاندازد. نهنگ او را بلعید. یونس شبانهروز دعا میکرد تا خدا او را از شکم نهنگ نجات دهد. خدا دعای یونس را برآورده کرد و یونس پیش مردمش برگشت. مردم هم به خدای یکتا ایمان آوردند. کتاب حاضر از مجموعة قصة پیامبران است که با روایتی تازه، کلماتی ساده و نثری روان و تصویرسازی برای گروه سنی «الف» و «ب» تهیه شده است.