ایتوک (خبر خوش)
در پشت ابرهای سفید در یک شهر بزرگ هزاران فرشته زندگی میکردند که ملکهای به اسم "شاپری" داشتند. کار ملکه این بود که هرگاه کودکی بر روی زمین به دنیا آمد، فورا فرشتهای را مامور نگهداری از آن کند. آن فرشته وظیفه داشت تا زمان بزرگ شدن کودک مراقباش باشد تا آسیبی به او نرسد و کسی آزارش ندهد. تا این که یک روز فرشتهی کوچکی که در کمک به پسربچهی ماهیگیری درمانده شده بود ناامید به نزد شاپری آمد. شاپری به او قدرتی داد که تا سه بار بتواند به هرچیزی که خواست تبدیل بشود و به او یادآور شد که اگر برای بار چهارم به چیزی تبدیل شود تا ابد به همان شکل باقی میماند. بدینترتیب فرشتهی کوچک عزم خود را جزم کرد تا به هر طریقی به پسربچهی ماهیگیر کمک کند.