مرغ خالهجون
"علی "پسر کوچکی است که یک روز مادرش او را به خانه "خاله عفت "میبرد. خاله عفت برای سرگرمی علی، مرغش را پیش او میگذارد ;اما مرغ مرتب قد قد میکند .علی برای ساکت کردن مرغ، سه تخممرغ از یخچال بر میدارد آنها را مدتی در لانه مرغ میگذارد و بعد به جای تخممرغها سه جوجه از "مشدی حسین قلی "میخرد .مرغ با دیدن جوجهها آرام میگیرد .خاله عفت با دیدن جوجهها تعجب میکند اما وقتی در یخچال را باز میکند به ماجرا پی میبرد .این داستان مصور و رنگی، در قالب شعر، برای گروه سنی "الف "و "ب "تدوین شده است .