افسانههای خراسان (تربت حیدریه): دختر کفش طلا
در مجموعه حاضر 28قصه محلی از افسانههای خراسان گردآوری و با لهجه محلی و استعمال واژهها و اصطلاحات بومی خراسان بازآفرینی شده است .واژگان محلی در هر داستان با تلفظ لاتین همراه شده و معنی آنها در پایان هر داستان درج گردیده است" .دختر کفش طلا "نام یکی از این افسانهها است .در این افسانه پادشاهی صاحب دختری میشود، اما هفت پسر او، تولد خواهرشان را از پادشاه پنهان میکنند .دختر بزرگ میشود و برادرانش برای او یک جفت کفش میخرند . یک روز پادشاه در باغ قصرش یک لنگه کفش را پیدا میکند و دستور میدهد صاحب آن را پیدا کنند .دختر که "زیتون "نام دارد سه عدد گردو برمیدارد و فرار میکند .سپس اتفاقات بسیاری را پشت سر میگذارد که از آن جمله است : کاشتن گردو و سبز شدن درخت، تبدیل شدن به کبوتر، گرفتار خیانت دختر کولی شدن، به دسته گل تبدیل شدن، و بسیاری حوادث افسانهای دیگر .اما سرانجام به شاهزادهای که عاشق اوست میرسد و خوشبخت میشود .