رسالهی رها
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی است که نویسنده آن را با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها نگاشته تا خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه سازد. در داستان میخوانیم: «سرمای عجیب و باد تندی همهجا را فراگرفته بود و دست شب خورشید را بیرحمانه پشت ابرهای خاکستری میکشاند؛ آسمان گرگومیش شهادت میداد که غروب نزدیک است و کودک چون میدانست، دلش گرفته بود با هر سیلی تندباد بر صورتش، افکار مختلف و آزاردهنده از مغزش عبور میکرد».