دختر دائی پروین

دختر دائی پروین

این داستان سرگذشت پسری است که خود راوی آن است .او ضمن بیان خاطراتش ، داستان را این گونه آغاز می‌کند :(( من در کرمانشاه با پدر و مادرم زندگی می‌کردم .آن‌ها همواره مرا تشویق می‌کردند ک خوب درس بخوانم تا در آینده فرد مفیدی باشم .خانه ما بزرگ بود ، طوری که تعدادی از اتاق‌های آن را اجاره داده بودیم .(( عبدل )) و (( مملی )) دو پسر عمو بودند که با پدر و مادرشان در منزل ما زندگی می‌کردند . آن‌ها نیازمند بودند و از دستورهای من همچون اوامر ارباب اطاعت می‌کردند .این پسر عموها دوستان خوبی برای من بودند.روزی (( عبدل )) و (( مملی )) هنگام عبور از جلو دکانی به تماشای قناری داخل قفس می‌ایستند .صاحب دکان ناگهان دست آن دو را گرفته ، به دزدیدن انجیر و خرما متهم می‌سازد .من که آن‌ها را خوب می‌شناختم از شنیدن این خبر ناراحت شدم و تصمیم گرفتم کار مغازه‌دار را تلافی کنم .از این رو ، وارد دکان شدم و مغازه‌دار را سرگرم کردم .دراین فاصله (( عبدل )) و (( مملی )) دو گونی از انجیرهای او را داخل نهر جلوی مغازه خالی کردند و بعد هر سه به خانه برگشتیم .روزی شنیدم که کولی‌های (( قره‌چی )) نزدیک کاروانسرای (( عالم شکن )) چادر زده‌اند .(( مملی )) و (( عبدل )) از من خواستن تا برای دیدن یکی از خویشاوندانم همراه آن‌ها به آن‌جا برویم ، زمان امتحانات فرا رسیده بود و من اجازه خروج از خانه را نداشتم ، سرانجام با اصرار پسرعموها به سمت کاروانسرا حرکت کردم با نزدیک شدن به چادرها (( رضا )) را شناختم .او پسر (( دختر دایی پروین )) بود که .((....

قیمت چاپ: 750 تومان
ناشر:

جاویدان

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1377

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

176

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789645732842

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف