مرگ بازی: مجموعه داستان
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
گروهی از دانشجویان دانشکدهای که با هم دوست هستند، در یک شبنشینی، سرگرم وقتگذرانی و شوخی با هم هستند و در آن میان تنها یکی به یاد "سپیده"، که اکنون دیگر در جمع آنها نیست، نمیتواند همچون دیگران شاد و سرخوش باشد. در تمام مدت مهمانی، او، گویا سپیده را میبیند که همیشه ناآرام بود و سعی داشت آنچه را حق خود و دیگر دانشجوها میدانست، به دست آورده و به هیچ عنوان زیر بار قوانین عجیب دانشگاه نمیرفت. سپیده، بارها و بارها به خاطر رفتار و تحریکهایش، دچار دردسر شده بود، اما حاضر به دست کشیدن از کارهایش نبود و سرانجام رفت و اکنون تنها سنگ قبر سردی از وی برجا مانده است. در پایان شبنشینی، بدخلقی و دلتنگی جوان به دیگران نیز سرایت کرده و همه با یاد سپیده، ساکت میشوند و به جای خالی او چشم میدوزند. این کتاب، مشتمل بر 10 داستان کوتاه است که بین سالهای 1381 تا 1385 به رشتۀ نگارش درآمدهاند و برخی از آنها عبارتاند از: فانفار؛ خورشیدگرفتگی؛ ماه امشب درمیزند؛ یک روز آفتابی برای جغد؛ نبارد پس کجا؟؛ مرگ بازی.