اعترافات زنی خسیس
رمان حاضر، روایتی است از زندگی زنی ثروتمند که با شگردها و روشهای غیرقانونی توانسته دارایی بسیاری به دست آورد. این زن زمانی که فقط ده سال بیشتر نداشته به همراه دوستش، ناتالی، به دزدی از فروشگاههای مواد غذایی، و نیز دزدی در مدارس و خالی کردن جیب دانشآموزان دیگر، نیز سرقت کتاب از کتابفروشی و دیگر اماکن روی میآورد و این کار را تا زمانی که به مقام استادی دانشگاه میرسد ادامه میدهد. اما وقتی با داشتن تمام امکانات، در استفاده از آنها خساست به خرج میدهد و همین امر به پولدار شدن وی منجر شده است. داستان از زبان اولشخص روایت گردیده است.