بیست و سه سال سکوت
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
در یکی از روزهای گرم تابستان در دهکده توریستی «اوبری» مردی در محوطه بیرونی مهمانخانه «ردلاین» در حالی که به انتظار کسی نشسته است زنی را به همراه سه کودک میبیند. مرد به آنها نگاه میکند، مورد مشکوک و تهدیدکنندهای نمیبیند اما یکدفعه مردی قدکوتاه و قوی هیکل با یک حرکت سریع کوچکترین بچه را میدزد، ناگهان یک ون سفید از راه میرسد و کودک را با خود میبرد، خواهر طفل برای نجات خواهرش به سمت ون میدود، مرد با دیدن این صحنه از جایش بر میخیزد و ...