زندانی قلعه قهقهه
داستانهای فارسی - قرن 14 / داستانهای تاریخی / اسماعیلصفویاول، شاهایران، 892 - 930 ق. - داستان
رمان تاریخی «زندانی قلعة قهقهه» روایتگر سرگذشت قهرمانیهای شاه «اسماعیل صفوی»، شاه ایران به سالهای 892-930 ق. است. این داستان از جایی شروع میشود که «مرادبیگ»، نایب الحکومة قلعة قهقهه است. او که مردی تندخو است، زنی زیبا با نام «قمر سلطان» و دختری دلفریب به نام «گل حرم» دارد. در آن دوران مهمترین زندانی قلعه شاهزاده «اسماعیل میرزا» فرزند شاه «تهماسب دوم» بود که تصمیم داشت با گلحرم ازدواج کند، اما شرایطی پیش آمد که عشق گلحرم را به کینه و دشمنی تبدیل کرد. تا این که اسماعیل میرزا به قزوین میرود و گلحرم از او بیاطلاع میماند. پس از گذشت سالها، گلحرم نیز به قزوین سفر میکند. در این سفر اتفاقات گوناگونی رخ میدهد که هریک تجربهای تازه برای گلحرم محسوب میشود. گلحرم تصمیم دارد شاهزاده اسماعیل را بیابد. او شاهزاده را میبیند و علت رفتن او را مییابد. اما پس از آن رخدادهای گوناگون دلنگرانیهای بسیاری را برای او فراهم میسازد. به راستی سرنوشت گلحرم چه خواهد شد؟!