مورچه و ملخ
داستان درباره مورچهای است که در یکی از روزهای گرم تابستان در حالی که به سختی مشغول جمعآوری آذوقه برای فصل زمستان است ـ صدای ویولنی را میشنود .مورچه هنگامی که به سمت صدا میرود ملخی را میبیند که مشغول نواختن ویولن و خوشگذرانی است .مورچه به ملخ گوشزد میکند که به جای خوشگذرانی به فکر زمستان باشد، اما ملخ به این حرف او توجهی نکرده در نتیجه در سرمای سخت زمستان بی آذوقه ماند ;با این همه مورچه به کمک او میشتابد سرانجام، ملخ در مییابد که در روزهای خوش باید به فکر روزهای سخت بود .این داستان مصور و رنگی برای گروه سنی "ب "به فارسی برگردانده شده است .