مدیریت زندگی، یا، نظریه کنترل: نگرشی نوین به رسم و راه انسان در کنترل زندگی خویش
در کتاب "مدیریت زندگی" نویسنده که یکی از نظریهپردازان برجستهی معاصر در حوزهی روانشناسی و روانپزشکی است، با بیانی ساده به طرح این نظریه پرداخته است که اندیشه، احساس و کردار انسان برخاسته از نیازهای درونی و فعلی اویند و از عوامل بیرونی سرچشمه نمیگیرند. نگارنده انسان را در کنترل کردار خویش تامالاختیار و در کنترل اندیشهی خویش دارای دامنهی اختیاری بسیار گسترده میداند، و اشاره دارد که وجود باورهای تحریفیافتهای نسبت به مفاهیم سرنوشت و تقدیر و یا قضا و قدر باعث شده که انسانها عموما در برابر امور خارجی و رویدادهای بیرونی، موضعی آسیبپذیر و منفعل اتخاذ کنند. نگارنده مطالب کتاب را در بیست و یک فصل تنظیم کرده است که برخی عنوانهای مطالب بدین قرار است: دلایل رفتارهای ما، منطق انتخاب و رنج و بدبختی، خلاقیت و نوسازمانی، تعارض، انتقاد، نظریهی کنترل و تربیت فرزند.