جلال آلاحمد و گذر از سنت به تجدد
نویسنده در این کتاب تلاش میکند مطالعهی جامعهشناختی از اندیشهها و آرای جلال آل احمد ـ یکی از برجستهترین روشنفکران تاریخ معاصر ایران ـ به دست دهد. او تلاش کرده که از زاویهی اصول و مبادی جامعهشناختی به اندیشههای وی بنگرد و ببیند که او در باب مسائل اجتماعی به ویژه مسائلی که به قلمروی توسعه مربوط بودند، چگونه میاندیشید. و این اندیشه در سطح نظری چه ارمغانی برای جریان فکری اجتماعی آورده است. نویسنده پس از بررسی و عرضهی تعریفهای توسعه، تعریفی عام از توسعه آورده که عبارت است از فرآیند گذار از سنت به تجدد. وی در ادامه آن دسته از عومل فرهنگی را که میتوانستند تسهیلکنندهی جریان توسعه باشند مشخص کرده و چگونگی لزوم تغییر ساخت فکری جامعهی سنتی را برای دستیابی به توسعه نشان میدهد. او در ادامه بحث میکند که روشنفکران چه نقشی در این میان داشتهاند و با جستوجو در نوشتههای جلال آل احمد، نشان میدهد که او در این موقعیت، چه وضعی داشته و تا کجا با توسعه کنار میآمده و در چه مواردی افکارش به مانعی بر سر راه آن تبدیل میشده، آنگاه علل توسعهنیافتگی از نظر آل احمد را بررسی و راه حلهایی را برای آن عرضه میکند. در بخشهای پایانی نیز نگرش آل احمد نسبت به جنبههای کلان توسعه، مسالهی غرب، رابطهی سنت و تجدد و پذیرش لزوم نوسازی دینی را ارزیابی کرده است. فصل پایانی کتاب به بحث تکنولوژی که مظهر توسعهیافتگی است، اختصاص دارد.