دستنوشتههای یک قاتل: مجموعه داستانهای کوتاه
مرد جوانی که از کودکی دچار حس حقارت بوده و تنها پس از ازدواج با بهار، به علت توجههای بیش از اندازه زن به وی، دارای احساس خوبی شده، پس از جدایی تا سرحد جنون پیش میرود. اوکه معتقد است پسر بهار مسبب اصلی طلاق آنهاست، تصمیم میگیرد بار دیگر با زن به صحبت بنشیند، اما زمانی که با بیتوجهی او روبرو میشود دچار جنون شده ودر حرکتی غیرعادی زن را کشته و میگریزد. او که تمام وجدان و عقل خویش را از دست داده، دست بهقتل یک دختر جوان، پدر بهار، و یک رانندۀ لودر نیز میزند. پلیس که به وی مظنون شده او را دستگیر کرده و جوان خیلی سریع بهتمام قتلها اعتراف میکند. او در آخرین دقایق پیش از اعدام تمام آنچه را کهباعث این قتلها شده به روی کاغذ میآورد. این کتاب در بر دارندۀ 8 داستان کوتاه با عنوان دنیا، خزر، کوچه، سکوت، تنفر، رؤیا، اتاق شمارۀ سیزده، و دست نوشتههای یک قاتل است.