هدیهی تولد
داستانهای اجتماعی / داستانهای تربیتی
چند روز دیگر تولد «ناهید» دوست پروانه بود و پروانه قصد داشت با پولهای قلکش برای او هدیة تولد بخرد، اما نمیدانست که چه بخرد، از سویی ناهید دارای یک روسری آبی ابریشمی بود که آن را از همة روسریهایش بیشتر دوست داشت. اما یک روز که مادر ناهید در حال پهن کردن لباسهای شسته بر روی بند بود گیرهها تمام شد و در همین بین که مادر ناهید برود و گیره بیاورد باد تندی وزید و روسری ناهید به شاخة درخت گیر کرد و پاره شد. ناهید از این بابت خیلی ناراحت شد، اما پروانه که برای بازی به خانة ناهید آمده بود به او قول داد که اگر ناراحت نباشد برای تولدش یک روسری مثل همان روسری آبی برایش میخرد. این داستان تربیتی و مصور برای گروه سنی «الف» و «ب» به نگارش درآمده است.