راز سنگ
در این سروده مصور و رنگی، داستان شاگردی بازگو میشود که پس از مدتی تلاش در کسب علم، از آموختن ناامید شده، تصمیم میگیرد استادش را ترک گوید، اما استاد او زندگی پیرمرد صنعتگری را شرح میدهد که در اواخر عمر به اهمیت علم پی برده، به دانش آموزی مشغول میشود و با آن که از هوش و استعداد بهره چندانی ندارد با تلاش پیگیر و کوشش مداوم سرانجام به درجه رفیعی در علم و دانش نایل میشود. شاگرد با شنیدن این سرگذشت عزمش را جزم میکند و با امید بسیار تلاشش را از سر میگیرد.