نگویید چیزی نداریم
داستانهای کانادایی - قرن 20م.
این کتاب داستان فروپاشی زندگی مردم چین پس از انقلاب فرهنگی «مائو» تا وقوع حادثه کشتار میدان «تیانآنمِن» است. میلیونها چینی در این برهه زمانی با سرنوشتهایی چون دلکَندن از عزیزان، جدا افتادن در روستاهای دوردست، نامرئی شدن پشت شغلهای یکنواخت و همگانی در کارخانهها و اتفاقات مشابه روبهرو شدند. شخصیتهای اصلی این رمان زمانی از آهنگسازان و نوازندگان کنسرواتور شانگهای بودهاند و در همان مقطع زمانی به سر میبرند؛ در ذهنشان هنوز موسیقی «باخ»، «شوستاکوویچ» و «راول» شنیده میشود، اما بخشی اساسی در وجودشان خاموش شده است. در فضایی که رمان ترسیم میکند، در جهانِ بیرون تنها سکوت، مرگ و پوستهای خالی از شور باقی مانده است. داستان از نظر ساختار زمانی، پس و پیش میرود و نظم ندارد. در این پس و پیش رفتنها هم تصاویر تکاندهندهای از حوادث رخداده از چینِ زمانِ مائو و زندگی پنهانی مردم ارائه میشود.