ویلما قورباغهای در فضا
قورباغهها - داستان / سفرهای فضایی تخیلی - داستان / داستانهای کودکان و نوجوانان
در یک برکه کوچک قورباغه سبز بانمکی به نام «ویلما» زندگی میکرد. یک روز صبح با شنیدن صدای ویز ویز یک پشه از خواب بیدار میشود. او بالا میپرد تا حشره خوشمزه را بگیرد و بخورد. در همین موقع یک سفینه که در آن یک خانواده از قورباغههای فضایی بودند روی زمین فرود میآید. یک قورباغه فضایی کوچک برای بازی کردن از سفینه بیرون میپرد و تالاپی در آب میافتد. ویلما که صبحانه خوشمزه خود را یافته است، تلاش میکند تا بدون سر و صدا قورباغه را شکار کند، اما یکدفعه سفینه فضایی، ویلما را که به آن چسبیده از زمین بلند میکند و... .