دایناسور درک
میلیونها سال پیش از آدمها، یک دایناسور سبز و کوچک به نام «درک» با دوستش، موش کوچولو، در خانهای سنگی زندگی میکرد. او آرزوداشت پشتش پر از برآمدگی باشد. او غرش میکرد و فریاد میکشید، زیرا میخواست مثل برادرانش ترسناک به نظر بیاید. اما موش کوچولو گفت: «نه! تو خیلی دوستداشتنیتر از آنها هستی». درک با شنیدن این حرفها آسوده شد و از آن پس همراه با موش کوچولو لباس میبافت. سالها گذشت و خانه درک پر از لباس و جوراب و... شده بود. هوا هم روزبهروز سردتر میشد و همهجا یخبندان شده بود. برادران درک تصمیم گرفتند به خانۀ درک بروند، درک به آنها لباس داد و آنها را گرم کرد. آنها نیز تصمیم گرفتند پیش درک بمانند و بافتنی ببافند!