آخرین چیزی که به من گفت: رمان
داستانهای آمریکایی - قرن 21م.
این تصویری است که همیشه در تلویزیون میشود دید. کسی در میزند و میدانی قرار است خبری بشنوی که همهچیز را تغییر میدهد. در برنامههای تلویزیونی معمولاً یک مأمور پلیس، آتش نشان یا یک افسر یونیفرم پوش از نیروهای مسلح پشت در ایستاده است؛ اما وقتی من وقتی در را باز میکنم، وقتی میفهمم همهچیز قرار است برایم تغییر کند، خبررسان یک پلیس یا کارگاه اتوکشیده نیست. یک دختر 12 ساله است که لباس فوتبال پوشیده با محافظ ساق پا. این دقیقاً همان چیزی است این دختر 12 ساله میخواهد انجام دهد. اینجا لازم است توضیح بدهم از کجا میدانم دقیقاً 12 سال دارد. بیشتر عمرم انسانها را به دو دسته بالغ و کودک تقسیم میکردم، اما این موضوع در یک سال و نیم اخیر تغییر کرده و دلیلش هم بیلی، دختر همسرم است.