هزارهی کدام کس؟ آنها یا ما؟
کمونیسم / سرمایهداری / سوسیالیسم / کمونیسم - روسیه شوروی
سال 1989 میلادی، نقطة عطفی در تاریخ اروپا است. یکی از آن تاریخهایی است که باید به یاد سپرد. این تاریخ در ذهن مردم، همواره با سقوط دیوار برلین پیوند دارد و نشانة فروپاشی امپراتوری نواستالینی است. ولی این تاریخ، نمودار چیزی بیش از این است. از لحاظ جغرافیایی، این تاریخ از لهستان که نخستین جنبش غیرکمونیستی در سپتامبر در آن شکل گرفت تا آلمان و چکواسلواکی که طومار رژیم در ماه نوامبر در آنجا درهم پیچید و تا رومانی که یک ماه بعد حاکمیت «نیکولاس چائوشسکو» به پایان آمد و سرانجام تا خود اتحاد شوروی امتداد دارد. از این رو به معنایی دوگانه، این تاریخ، نمودار پایان یک عصر است: پردة ژندة نمایشی پایین افتاد که در 1917 قهرمانانه بالا رفته بود و پایان سالهای یالتا، سالهای اروپای تقسیم شده در واقع یک جهان دوقطبی. بخش نخست کتاب حاضر با عنوان «میراث» از انقلاب بلشویکی آغاز میشود که در جایی روی داد که نمیتوانست وظیفة خود را به انجام برساند و سپس نتوانست به مناطقی گسترش یابد که میشد در آن این وظیفه را به انجام رساند و در این بخش پیامدهای این امر بازگو شده است. در فصل دوم علل شکست گورباچف بازگو شده و فصل سوم تاثیر ناپدید شدن ناگهانی یکی از دو ابرقدرت در جهانی پرداخته شده که بیگمان دوقطبی نبوده است. فصل چهارم نیز، دربردارندة جهان سوسیال دموکراسی است.