سوپ جوجه برای پرورش روح و روان
زندگی معنوی
یک روز خانم مسنی، در یکی از شعب بزرگترین بانک کانادا، حسابی با موجودی یک میلیون دلار افتتاحکرد. او به ملاقات مدیرعامل بانک رفت و گفت: «من این پول را از راه شرطبندی بهدستآوردهام و حالا بیست هزار دلار شرط میبندم که شما شکم دارید.» مدیرعامل که مردی لاغراندام بود شرط را پذیرفت و زن روز بعد همراه با وکیلش برای انجام رسمی شرطبندی نزد مدیرعامل آمد. مدیر عامل لباسهای خود را از تندرآورد. وکیل زن خیلی عصبانی شد. زن گفت: «من با این مرد 100 هزار دلار شرط بسته بودم که کاری خواهمکرد تا مدیرعامل بزرگترین بانک کانادا، پیش چشمان ما لباسهای خود را از تن بیرون کند!» داستان بالا یکی از دهها داستان پندآموزی است که مؤلف این مجلد از کتاب«سوپ جوجه برای تقویت روح»، اثر جک کانفیلد و چندین کتاب دیگر گردهمآوردهاست.