او یک معلم بود
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان درباره یک معلم است که بنا به دلایلی در بیمارستان بستری است. این تنهایی او را به گذشتهای دور میبرد و سالهای کودکیاش را به خاطر میآورد. کودکی که پدر و مادرش از هم جدا شدهاند و او مجبور است برای ادامه تحصیل به شهر برود و از پدرش نیز دور باشد. آن روزها سالهای اشغال و قحطی ایران بود و حتی نان هم به اندازه پیدا نمیشد، اما «کمال» برادر بزرگتر آقا معلم، تمامقد و فداکارانه شرایط تحصیل را برای او فراهم کرده بود و... .