درختی که میخواست جنگل باشد
داستانهای فارسی - قرن 14
در این کتاب مصور و رنگی که برای گروه سنی "د "به طبع رسیده، ماجرای درخت تنومند و کهنسالی بازگو میشود که بسیار خودخواه است .او فکر میکند که به تنهایی قادر به ادامه زندگی است ;از همین رو، از باد، آفتاب، ابر و نسیم میخواهد که او را تنها بگذارند .او همچنین با هیچ یک از درختان اطرافش سخن نمیگوید .اما بعد از گذشت چند روز در حالی که همه درختان تشنه و غمگیناند، درخت کهنسال نیز تشنه و ناتوان، از تنهایی مینالد و از آفتاب و ابر و باد کمک میخواهد و بدین ترتیب دست از غرور و خودخواهی برداشته، با دیگر درختان جنگل مهربان میشود .