زمستان (نمایشنامه)
در این نمایشنامه، زن و مرد پیری، هر روز همانند سالیان گذشته منتظر دریافت نامهای از سوی پسرشان "سام" هستند که در خارج از کشور است. سام در همه نامههایش خبر از بازگشت در نوروز میدهد و این زن و شوهر پیر همیشه در انتظارند؛ اما در پایان نمایشنامه مشخص میشود که سام وجود حقیقی ندارد و این تنها زاده فکر و خیال زن و مردی است که در طول مدت ازدواج صاحب فرزندی نشدهاند.