آرزوی پیران
این داستان درباره پیرمردی به نام "پیران "است که آرزو دارد باران ببارد و سرزمین خشکش را سبز و شاداب کند .از همین رو در حالی که ابر سفیدی در آسمان حرکت میکند پیران نیز از روی زمین با او همراه میشود .او در طول این سفر با طوفان مبارزه میکند، از بیابان، کویر، دشت و جنگل میگذرد و سرانجام در قله کوه به ابر سفید ملحق میشود .پیران و ابر سفید در قله کوه یکی میشوند و بر کوه و دشت کویر و جنگل میبارند و بدین ترتیب سرزمینهای خشک را شاداب میکنند . داستان مصور و رنگی حاضر برای گروه سنی "ب "و "ج "تدوین شده است .