مروری بر دموکراسی، یا، حقیقت: نقدی بر پراگماتیسم ایرانی
نوشتار حاضر، نقد و انتقادی است بر کتاب "دموکراسی یا حقیقت" نوشتهی "علی میرسپاسی" که نگارنده مدعی است تفکر امریکایی در سالهای اخیر، در هال تبدیل شده به گفتمان مسلط روشن فکری در ایران است. جوهرهی تفکر امریکایی نیز برپایهی پراگماتیسم بوده از این رو همین تفکر، اندیشهی اصلی مولف "دموکراسی یا حقیقت را تشکیل میدهد. وی در قسمتی از کتاب میگوید: "نویسندهی کتاب مورد نقد (میرسپاسی) بخشی از مباحث خود را به بررسی انتقادی تجربهی مدرنیته و کارنامهی سیاسی- فرهنگی روشنفکران ایرانی اختصاص داده است. او از چشماندازی به این مسئله پرداخته پرسش بالا را [آیا انقلاب اسلامی در اندیشهی روشنفکران تاًثیر گذار نبوده؟] تا اندازهای روشن مینماید. میرسپاسی از یک منظر درونی و "خودمانی" به موضوع توجه کرده است؛ یعنی بحثهای انتقادی خود را با همان پیشفرضهای مورد قبول رونفکران طرح نموده است. از این رو، افق بحث نویسنده، با پرسش بالا هماهنگ نیست، ولی این مانع بهرهگیری از آن نمیشود وی در یک جا کلیت کار روشنفکری ایران را مورد انتقاد قرار داده و در جای دیگر، جریان خاصی از متجددان ایرانی را در نظر داشته است. از نکتههای انتقادی نویسنده، کاملا میتوان وجه تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بر مباحث روشنفکری ایران را مطالعه کرد. نقد نویسنده، بر کلیت تجربهی مدرنیته در ایران آن است که این تجربه از اساس با پیشفرض زیان باری شروع شد. پیشفرض آن بود ک "تاسیس جامعهای دموکراتیک، در گرو پذیرش تعریف جدیدی از "عقلانیت" و "حقیقت" به عنوان مفاهیم فلسفی است." "تاًکید بر بنیادهای فلسفی دموکراسی، روشنفکران ایرانی را از توجه لازم به دموکراسی به عنوان مقولهای مستقل و جدا از تحول معرفتشناسانه، بازداشت."