سیر عشق
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
هتل بر فراز پرتگاهی سنگی، در شرق مالاگا، با فاصلهای نیم ساعته قرار دارد. هتلی خانوادگی بود؛ برای همین، ناخواسته چالشهای عضوی از یک خانواده بودن را مخصوصاً هنگام صرف شام آشکار میکرد. ربیع خان 15 ساله، با پدر و نامادریاش برای تعطیلات به مسافرت آمده است. جو سنگین بین آنها، صحبت کردن با همدیگر را برایشان سخت کرده است. سه سال از مرگ مادر ربیع خان میگذرد. میز غذایی، هر روز در بالکن مشرف به استخر آماده است و هر از گاهی، نا مادریاش درباره پائلا یا وزش شدید باد جنوبی نظر میدهد. او اهل گلاسترشایر است و به باغبانی علاقه دارد.