اگر بابا بیاید (قصهای برای نوجوانان)
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان حاضر با موضوع جنگ و اسارت برای نوجوانان تهیه شده است. «آرش» نوجوانی است که با مادر، پدر و مادربزرگش در روستایی سرسبز زندگی میکند. به گفتة دیگران پدرش اسیر است و به زودی به وطن باز میگردد. شبی آرش در خواب پدر را میبیند که اسبی سفید برای او آورده و آرش سوار بر اسب در آسمانها تمام میهن را تماشا میکند. از آن روز به بعد، آرش بیقرارتر از همیشه منتظر پدر میشود. اسیران یکییکی به میهن باز میگردند. بعد از مدتی انتظار، دایی او «گودرز» نیز که همه فکر میکردند شهید شده به روستا باز میگردد و دخترش «آذر» بینهایت خوشحال میشود. آرش در این میان متوجه میشود که پدرش شهید شده است، اما او همچنان سوار بر اسب خیالی اهدایی پدر، دشتها و جنگلها را میپیماید.