دختر آنسوی آینه
داستانهای فارسی - قرن 14
دنیایی که در آن، دیگر تصویری در آینه دیده نمیشود. حالا دیگر آینهها حکم گذرگاهی را دارند برای ورود مرگ و تباهی به دنیای ما. بازماندگان جهان آنسوی آینه که زمانی تصویر ما بودهاند، با عبور از گذرگاه به این سو پناه آوردهاند تا شاید از نابودی به دست سایهها در امان بمانند. جنگی بزرگ در میگیرد، جنگی که به یک آخرالزمان ختم میشود. حالا پس از گذشت 6 سال، زمین و ساکنانش با وضعیت جدید کنار آمدند و به ثباتی نسبی رسیدهاند. البته نه تمام دنیا، نه تمام ساکنانش. بلورا تنها فردی است که همچنان تصویر خود را در آینه میبیند و چسبندگی میان او و تصویرش از بین نرفته است. بلورا برای فرار از گذشتهی تلخ خود و پرده برداشتن از راز دختر آن سوی آینه، ناچار میشود که به دنیای آشوب زده سفر کند، اما حقیقت فراتر از چیزی است که او تصور میکند.