جهانگرد
داستانهای نوجوانان فارسی - قرن 14
از زمانی که جهانگرد از خانهاش بیرون زده بود، دو سه ماهی میگذشت. او چند دریا و چندین کویر، صحراها و تپههای بسیاری را پشت سر گذاشته بود و در تمام این مدت، رنج مسیری طولانی را تحمل کرده بود تا روزی خودش را به نقطهای که اکنون در آن ایستاده است، برساند؛ و البته از همین جا صعود به قلهی بلند را آغاز کند. آرزویی که مدتها میشد او را شب و روز همراهی میکرد و انگیزه اصلی سفرش بود.