انسانها و ابربرجها
نویسنده در این داستان تخیلی، خاطرات خود را از زندگی در کتابخانهی ابر برجی بازگو کرده و طی آن خاطرنشان میسازد که زندگی در این شرایط، به رغم برخورداری انسانها از رفاه نسبی و عمر طولانی، باعث کمرنگ شدن جلوههای انسانی میشود. به تصریح وی، "در این کتابخانه من و دو همکارم، وظیفهی نگهداری و صدور مجوز استفاده از اطلاعات را برعهده داشتیم. با پیشرفت فنآوری از دهها سال قبل، شغل کتابداری تبدیل به شغل کتابخانهداری شده بود. دیگر ما کتابهای چاپ شده روی کاغذ را نگهداری نمیکردیم، بلکه تمام اطلاعات و دانش روز، روی لوح فشرده نگهداری میشد و کتابخانهدار، مسئول نگهداری این اطلاعات و تجهیزات فنی کتابخانه بود. برای انجام خدمات متفرقه، چند روبات کوچک در کتابخانه به کار گرفته میشوند. آنها کارهای نظافتی و جابهجایی مخازن اطلاعاتی را به عهده داشتند و یک انسان درجهی دو نیز به عنوان همکار این روباتها، آنها را یاری میداد". از جمله ویژگیهای این مرکز اطلاعاتی که نویسنده به آنها اشاره میکند، عبارتاند از: مجاز بودن افراد به مطالعه فقط در زمینهی تخصصی کار و فعالیت خود، استفاده از هولوگرامها (انسانهای سه بعدی که از گذشتهی انسانها باخبر هستند و میتوانند ساعتها در رابطه با مسائل شخصی دیگران، طرف گفت و گو قرار گیرند، و مقررات خاص حفاظت و تربیت کودکان.