یک اتفاق دلنشین
خاطرات
کتاب حاضر، مجموعهای از خاطرات واقعی و عبرتآموز است که با زبانی ساده و روان و بیانی داستانی نگاشته شده است. در خاطره «فداکاری» میخوانیم: «شاید هنوز هم اهالی چهارصد دستگاه نازیآباد، خاطره «محبوبه» را به یاد داشته باشند. «محبوبه» دختر 14 سالهای بود که با پدر و مادر و خواهرانش در آن محل زندگی میکرد. «محبوبه» کلاس هفتم بود و شاگرد خوبی هم بود و همه دوستش داشتند. در کلاسهای فوقبرنامه علمی و درسی و هنری مدرسه شرکت میکرد. دختری متین، کمحرف و بااحساس بود. در آن زمان حدود چهلوچند سال پیش در آن محدوده خانوادههای کم بضاعت و آبرودار و کمسواد زندگی میکردند».