سبد سفارش شما خالی است!

این کتاب مشتمل بر داستان‌هایی کوتاه با عنوان‌های «غریبه در اغما»، «شب برهنه»، «بازار سرپوشیده»، «شناسایی» و... است. در گزیده‌ای از داستان «بازگشت» می‌خوانید: «در گرگ و میش غروب سالن انتظار ایستگاه راه‌آهن مملو از مسافر بود و هر لحظه به ازدحام جمعیت افزوده می‌شد. روی نیمکت‌های کهنه و رنگ‌ورورفته کیپ‌تاکیپ مسافر نشسته بود، بقیه ایستاده یا کنار دیوار چمباتمه زده بودند، همهمه جمعیت فضای سالن را پر کرده بود، همهمه جمعیت مثل یک شیون دسته‌جمعی بود که از جایی دور به گوش می‌رسید و بچه‌ای از سوی جمعیت جیغ کشید، ناگهان پرنده‌ای از گوشه سالن پر کشید معلوم نبود از کجا آمده و می‌خواهد به کجا برود سرگردان روی سر جمعیت پرواز کرد و...».