سارقی در باغوحش
داستانهای کودکان (انگلیسی) - قرن 20م.
«درک»، نگهبان باغ وحش یک بچه ببر کوچولو را در قفس میگذارد. یک خانواده ثروتمند چینی برای دیدن ببر به باغ وحش ملی میآیند. آقای «چو» یک چشم ببر در داخل یک صندوقچه دارد که در دیدار با رئیسجمهور ناپدید میشود. رئیسجمهور از تمامی میهمانهای آنجا خواهش میکند تا سالن را ترک نکنند تا چشم ببر پیدا شود؛ «مارشال» و «کی سی» دو نفر از کارکنان باغ وحش هستند که نسبت به برخی از اتفاقات رخداده در باغ وحش مشکوک هستند که بیان آنها میتواند به پیدا شدن چشم ببر کمک کند و ... .