نقد نظریهی بسط تجربهی نبوی
نگارنده در کتاب بر آن است نظریه "بسط تجربه نبوی" دکتر سروش را نقد و بررسی کند. به تصریح نگارنده: "بسط تجربه نبوی در حقیقت به تبیین چگونگی پیدایش قرآن کریم به عنوان متن مقدس و وحیانی دین اسلام میپردازد... آقای سروش شریعت اسلام (قرآن و سنت حضرت رسول) را محصول دو گونه تجربه درونی و بیرونی پیامبر اکرم (ص) میداند که تا پایان عمر آن حضرت در طی فرآیندی تدریجی و متکامل پدیدار گشته است؛ یعنی چنین نبود که خداوند از آغاز مجموعهای مشخص از معارف و احکام را طراحی کرده آنها را یک جا، یا تدریجا، در اختیار پیامبر گذاشته و از او خواسته باشد تا به تدریج و در شرایط خاص به مردم ابلاغ نماید، بلکه تجربه درونی و کشف و شهودهای باطنی پیامبر (س) از یک سو و حوادث و رخدادهای اجتماعی و پرسشهایی که مطرح میشده و نیازهایی که نمایان میگشته، از سوی دیگر، موجب پیداش این مجموعه (کتاب و سنت) شده است. بر این اساس، اگر دوران نبوت پیامبر اکرم (ص) کوتاهتر یا بلندتر از دوران کنونی آن میبود و حوادث، پرسشها و نیازهایی که در سرزمین عربستان رخ میداد، کما و کیفا، متفاوت با آنچه رخ داده است میبود، قرآن کریم نیز کما و کیفا با آنچه اکنون هست، متفاوت میبود". نگارنده برای نمونه در نقد این نظریه میگوید: "... آنچه تاریخی است به زمان تکوین خود اختصاص دارد و بر زمانهای دیگر قابل انطباق نیست، ولی آنچه ذاتی است ثابت و تغییر ناپذیر است... اگر پیروی از اسلام و پیامبر اکرم (ص) واجب است باید همه احکام اعم از عبادی و غیر عبادی را با تمام ویژگیهای آنها اجرا کرد...".