سبد سفارش شما خالی است!

داستان حاضر رمانی تاریخی است؛ که قصه عشق دختر خان و پسر رعیت را روایت می‌کند. جیران که دختر نازپرورده خان است، به اجبار پدر و مادر باید با امیرتومان ازدواج کند؛ اما او می‌خواهد با ایاز که چوپانی می‌کند ازدواج کند. ایاز به خواستگاری جیران می‌رود اما با جواب منفی خانواده‌اش مواجه می‌شود. سپس جیران خانواده را تهدید می‌کند که خودکشی خواهد. این دختر و پسر نوجوان، برای وصال به هم در تلاش و تحمل سختی‌های زیادی قرار می‌گیرند. آن‌ها با هم از شهر فرار می‌کنند و به یک پیرمرد آسیابان پناه می‌برند. سپس راهی ارومیه می‌شوند. ارومیه درگیر جنگ‌ها و نابسامانی سیاسی است. مسیر داستان در کشاکش وقایع تاریخی قرار می‌گیرد.