از عطش تا رود
نمایشنامه فارسی - قرن 14
کتاب حاضر مشتمل بر سه نمایشنامه با عنوانهای «خوان خون»؛ «شعلهای در هیئت مردی» و «از عطش تا رود» است. در نمایشنامة « از عطش تا رود» آمده است: «پهلوان» به همراه شاگردش «فرهاد» معرکهای به راه میاندازد و با نام ائمه نمایش خود را شروع میکند. در این میان پهلوان «رشید»، سرمشق و مراد پهلوان، وارد میدان میشود و با اصرار پهلوان، قصة چگونگی کنار گذاشتن معرکهگیری را برای همه تعریف میکند. پهلوان رشید در آخرین معرکهگیری خود جوان رزمندهای را میبیند که میگرید و از فرمانده خود تعریف میکند. فرمانده آنها «حاجی» در عملیاتی بر اثر اصابت خمپاره دستش از کتف قطع میشود و برای اینکه عملیات با صدای او لو نرود سر خود را در باتلاق میکند و عظمت و ایثار را به نمایش میگذارد. این خاطرة رزمنده، پهلوان رشید را بر آن میدارد که معرکه را ترک کند و برای دیدن عظمت ایثار و پهلوانی به دنبال رزمنده راهی جبهه شود.