داستان اضطراب من
داستانهای ایتالیایی - قرن 21م.
«لئا»، زنی آگاه به اینکه نباید به خاطر نیمه تاریکش شرمزده باشد و نیمه تاریکش «اضطراب» است و او از اضطراب متنفر است؛ چون مادرش را ویران کرده است، اما لئا وقتی بزرگ شد نتوانست از سرنوشت خودش فرار کند، او نیز طعمه افکار وسواسی شده، نسبت به هر آنچه در زندگی سر جایش نیست. هرچند درحقیقت، زندگی نسبتا خوبی دارد؛ سه فرزند، شعلهی انگیزهبخش و «شالوم»، شوهرش که لئا عاشق اوست. به تازگی در زندگی لئا سروکله بیماری و آدمهای جدیدی پیدا میشود و... .