فیروزه
"فیروزه "شخصیت اصلی داستان پدری دارد که سر به هواست .او میل به مهاجرت دارد .از روستا به شهر میرود، اما نسا، مادر فیروزه میل به رفتن ندارد . پدرش مجددا ازدواج میکند .نسا سرانجام مجبور میشود به شهر برگردد .او میپذیرد که با هووی خود زیر یک سقف زندگی کند .در این دوره او دوباره باردار و صاحب فرزند میشود .فیروزه شاهد شوربختی خود و مادرش است .او را به عقد "امید "در میآورند .امید هم در یک تصادف کشته میشود و فیروزه نیز میکوشد زندگیاش را استمرار بخشد، اما ...