قصههای شیرین برای بچههای شیرین: ویژه متولدین شهریور
داستانهای حیوانات / داستانهای کوتاه فارسی
کتاب مصور حاضر دربردارنده داستانهای آموزنده کوتاه برای گروه سنی «ج» است. در داستان حکایت موش و قورباغه میخوانیم: موشی در کنار برکهای زندگی میکرد. او با قورباغهای در آن برکه دوست بود. آنها همدیگر را میدیدند؛ اما چون قورباغه بیشتر در آب بود، فقط زمانهایی که از آب بیرون میآمد، موش برای دیدن او میرفت. روزی موش به قورباغه گفت: وقتی تو نیستی من دلم برایت تنگ میشود. من که نمیتوانم برای دیدار تو به آب بیایم. بهتراست نخی تهیه کنیم یک سرش را تو به پایت ببندی و یک سرش را من، وقتی دلم هوای دیدن تو را کرد، آن را به طور خاصی میکشم تا تو به پیش من بیایی. موش آنقدر اصرار کرد تا قورباغه راضی به این کار شد. هدف نگارنده در این داستان این است که به ما یادآوری میکند یادمان باشد با کسانی همنشینی کنیم که از جنس خودمان هستند.